سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ازاد
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 3901
کل یادداشتها ها : 9

نوشته شده در تاریخ 90/2/3 ساعت 5:17 ع توسط عرفان


باز آن یار بی وفا
باز آن یار با جفا
رفته بی من ای خدا
باز که شده درد آشنا
من تنها یا دل شدم
او با کی شد همنوا
او که با من میدمید
او که از من می شنید
حال رفته بی من چرا
راز دل شد برملا
من بی او خوابم نبرد
او با کی شد هم قبا
باز من دیوانه شدم
مست با بیگانه شدم
او در دلم جا خوش بکرد
من رسوا ترین رسوا
خوش بودم وقتی که بود
مست بودم با دلبران

 

 

 

 

 

 

گفتم عشق چیست ؟

 

 

به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."

 

به پروانه گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من زیبا تر است..."

 

به شمع گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."

 

به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟" گفت: "نگاهی بیش نیستم



  



نوشته شده در تاریخ 90/2/3 ساعت 5:15 ع توسط عرفان


موش کوچولوی شجاع

روزی روزگاری موشی بود که درون لانه ای زندگی می کرد. لانه ی خانواده ی آن موش از سرزمین موش ها خیلی دور بود. اما آن موش تا به حال هیچ گاه بیرون از لانه نرفته بود. هیچ کدام از خانواده ی موش ها در نزدیکی آن ها زندگی نمی کردند. چون این موش نزد نا مادری و نا پدری خود بزرگ شده بود. او زمانی که تازه به دنیا آمده بود پدر و مادرش زیر پای یک شیر بزرگ له شدند و فقط او که در لانه مانده بود زنده ماند. دوستان پدر و مادرش که هیچ بچه ای نداشتند او را به فرزندی قبول کردند و بعد از مرگ آن دو نتوانستند خود را به سرزمین موش ها برسانند و در همان جا درون لانه شان زندگی کردند. آن ها بعد از حادثه هیچ گاه به موش کوچولو اجازه ی بیرون رفتن را ندادند و همیشه خودشان برای تهیه ی غذا بیرون می رفتند و آن هم سریع بر می گشتند. موش کوچولو همیشه از مادرش و پدرش درباره ی گذشته می پرسید. خانواده ی ما کجا هستند؟ هم بازی های من کجا زندگی می کنند؟ چرا من مدرسه نمی روم؟ چرا من اجازه ی خروج از لانه را ندارم؟ مادرش می گفت: چند روز دیگر هم تحمل کن ولی او همیشه همین را می گفت. آن ها به موش کوچولو گفته بودند که دنیای خارج از لانه خطرناک است. موش ها خیلی کوچکند به همین دلیل باید تحمل می کردند. اما یک روز که مامان موش و بابا موش برای تهیه غذا بیرون رفته بودند موش کوچولو تصمیم گرفت بیاید بیرون و دنیای خارج از لانه را ببیند او از لانه بیرون آمد دور و برش همه سبز و زیبا بود و صدای پرندگان سر تا سر جنگل را پر کرده بود. موش کوچولو وقتی درختان را دید این طور تصور کرد که هیولاهایی هستند با قامتی بلند که موهای پریشان دارند و پایشان محکم است. او سریعاً برگشت داخل لانه و بیشتر نگاه کرد. متوجه شد که هیچ چیز تغییر نکرده باز هم بیرون آمد به سبزه و درختان همه سلام کرد. چون از همه ی آن ها می ترسید و هنوز گمان می کرد این ها همان غول هایی هستند که مادر برایش تعریف کرده است همین طور که با همه چیز سلام می کرد و جلو می رفت متوجه شد هیچ چیز تغییری نکرده است. با خود می گفت: چه هیولاهای مغروری. چون من موش هستم حتی سرشان را خم نمی کنند؛ با من سلام کنند. ناگهان در یک چشم به هم زدن دنیا برای موش تغییر کرد چشمانش را با ترس باز کرد. هیولای قرمزی روبرویش ایستاده بود. چه بویی می داد. موش با خود گفت: این تیر هیولا بود یا سلام کرد. به طرفش رفت. گفت: چه کوچک است. این برای شکم گرسنه من خوب است سیرم می کند. همین که دهانش را باز کرد یک چیزی محکم به سرش خورد. باز هم همان چیز قرمز خوشبو بود. این بار سریع دهانش را باز کرد و گاز محکمی به آن زد و آن را خورد. ناگهان درخت قد خم کرد و به موش گفت: این هم هدیه من برای تو که تازه از لانه بیرون آمده ای. موش اول ترسید و گمان کرد می خواهد او را بخورد. اما درخت با آن دست داد و گفت سیب قرمز نوش جانت. جلوتر آمد همین طور که با درخت خداحافظی می کرد و دم تکان می داد سرش به چیز محکمی خورد. بیهوش به روی زمین افتاد. بعد از چند دقیقه بلند شد. جلو رفت گفت: این چیز به این بلند و محکمی چیست؟ اندکی تحمل کرد. گمان می کرد حتماً همین هیولا است. کمی از آن فاصله گرفت ولی ناگهان پرنده ای جیک جیک کنان گفت: از این صخره بالا برو و موش که نمی دانست این پرنده است گفت: صدای تو مثل صدای پرنده ای است که توی رادیو خانه ماست. گفت: من خودم پرنده واقعی هستم جیک و جیک. موش گفت: یعنی این غول نیست گفت: نه این سنگ است. نترس و از آن بالا برو و بقیه راهت را ادامه بده. موش هم با شیطنت از صخره بالا رفت و راهش را ادامه داد. او خوشحال بود که هیچ غولی را ندیده است. همین طور آواز می خواند و می گفت: چه قدر من شادم امروز... من چه شادم امروز... اما ناگهان احساس کرد یک موش مانند خودش روبرویش ایستاده. پلک می زد آن هم پلک می زد. این طرف می رفت آن هم می آمد. آن طرف می رفت آن هم می رفت. رفت که در بغل بگیرد او را ناگهان احساس کرد زیر پایش خالی شده و در حال مردن است. فکر کرد خواب می بیند. اما دست و پا زد. چیز لغزنده ای داشت به او کمک و او را تا سطح آب هدایت می کرد. ناگهان احساس کرد بر روی زمین ایستاده است. پرسید این چه بود؟ ماهی گفت: این برکه ی آب بود و من هم ماهی هستم. موش تشکر کرد از ماهی اما ماهی به او گفت: تو چرا سفید هستی. من موش های زیادی دیده ام اما سفید نبوده اند. موش گفت: این هم یک نشانه است. موش خداحافظی کرد و به راه افتاد. با خود می گفت: این همان ماهی داستان های مادرم است. من تا به حال ماهی ندیده بودم. همین طور داشت می رفت که ناگهان زیر پایش تغییر کرد. فکر کرد زمین لرزه است.
اما خوب دقت کرد. متوجه شد این ها همان بچه سنگ های آن صخره هستند که گنجشک خانم گفته بود. اما کمی آن طرف تر هیولاهای واقعی بودند. موش با شنیدن صدایشان نزدیک تر رفت. دید که همه ی حیوانات هستند ترسید و همان جا از دور نگاه می کرد و منتظر خوابیدن آن ها بود. ناگهان فیل آمد و گفت: سلام موش کوچولو. می خواهی از این جا گذر کنی و بروی خوب بیا از خرطوم من بالا برو. بعد از این جا به جایی می رسی که تمام خانواده های موش ها آن جا هستند. اما آ ن ها مثل تو سفید نیستند آن ها با تو فرق می کنند. او رفت و رفت تا رسید آن جا همه ی موش ها بودند که به خوبی زندگی می کردند. موش به محض اینکه می خواست وارد محوطه بشود. ناگهان دو موش بزرگ که سلاح داشتند جلوی آن را گرفتند. اما موش پیر همراه عصا سمت در آمد و گفت: به آن اجازه دهید داخل بیاید. موش کوچولو از آن پرسید شما چه کسی هستید؟ گفت: من فرمانروای اینجا هستم. تو پدر و مادرت را خیلی وقت پیش از دست دادی. پس بفرما. خوش آمدی. تو جانشین من باش. خیلی شجاعی که از این همه مانع گذشتی. بعد از آن موش کوچولو از موش پیر اجازه خواست تا فضای این جا را ببیند. همین طور که داشت می رفت ناگهان موش سفید دیگری را دید که پاپیون قرمز رنگی را به گردن آویخته بود. موش پیر باز هم به آن نزدیک شد و گفت: این دختر عموی شماست. مبارک باشد. و آن ها با هم دوست شدند تا در آینده ای نزدیک با هم ازدواج کنند.
خوش عاقبت کسی است که شجاع و از هیچ چیز باکی نداشته باشد. البته موش کوچولو یک کار اشتباه هم کرد . اینکه بدون اجازه ی پدر و مادر به بیرون از لانه رفت. اما ظاهراً طبیعت با او دوست بود



  



نوشته شده در تاریخ 90/2/3 ساعت 5:9 ع توسط عرفان


هخامنشیان

 

 

هخامنشیان (??? - ??? پیش از میلاد) نام دودمانی پادشاهی در ایران پیش از اسلام است. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به «هخامنش» می‌رساندند که سرکرده? خاندان پاسارگاد از خاندان‌های پارسیان بوده‌است.

هخامنشیان، در آغاز پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد وارد آورد و سپس گرفتن لیدیه و بابل، پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ را بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی می‌دانند.

به پادشاهی رسیدن پارسی‌ها و دودمان هخامنشی یکی از رخدادهای برجسته? تاریخ باستان است. اینان دولتی ساختند که دنیای باستان را به استثنای دو سوم یونان زیر فرمان خود در آورد. شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان می‌دانند. پذیرش و بردباری دینی از ویژگی‌های شاهنشاهی هخامنشی به شمار میرفت.

 

 

 

کشور و سرزمین

 

سرستون گاو دوسر کاخ آپادانا شوش، کاخ داریوش بزرگ

پارس‌ها مردمانی از نژاد آریایی هستند که از حدود سه هزار سال پیش به فلات ایران آمده‌اند. پارسیان باستان آنان از قوم آریایی پارس یا پارسواش بودند که در سنگ‌نوشته‌های آشوری از سده نهم پیش از زادروز مسیح، نام آنان دیده می‌شود. پارس‌ها هم‌زمان با مادها به بخش‌های باختری ایران سرازیر شدند و پیرامون دریاچه ارومیه و کرمانشاهان جای گرفتند. با ناتوانی دولت ایلام، نفوذ خاندان پارس به خوزستان و بخش‌های مرکزی فلات ایران گسترش یافت.

برای نخستین بار در سالنامه‌های آشوری سلمانسر سوم در سال ??? پ.م، نام خاندان «پارسوا» در جنوب و جنوب باختری دریاچه ارومیه برده شده‌است. برخی از پژوهش‌گران مانند راولین‌سن بر این ایده هستند که مردم پارسواش همان پارسی‌ها بوده‌اند. تصور می‌شود خاندان‌های پارسی پیش از این که از میان دره‌های کوه‌های زاگرس به سوی جنوب و جنوب خاوری ایران بروند، در این سرزمین، ایست کوتاهی نمودند و در حدود ??? سال پیش از زادروز در بخش پارسوماش، روی دامنه‌های کوه‌های بختیاری در جنوب خاوری شوش در سرزمینی که بخشی از کشور ایلام بود، جای گرفتند. از سنگ‌نوشته‌های آشوری چنین بر می‌آید که در زمان شلمنسر (???-??? پ. م) تا زمان پادشاهی آسارهادون (??? پ. م)، پادشاهان یا فرمانروایان پارسوا، پیرو آشور بوده‌اند. پس از آن در زمان فرورتیش (???-??? پ. م) پادشاهی ماد به پارس چیرگی یافت و این دولت را پیرو دولت ماد نمود

 

 

مردم و خاندان‌ها

هرودوت می‌گوید: پارس‌ها به شش خاندان شهری و ده‌نشین و چهار خاندان چادرنشین بخش شده‌اند. شش خاندان نخست عبارت‌اند از: پاسارگادیان، رفیان، ماسپیان، پانتالیان، دژوسیان و گرمانیان. چهار خاندان دومی عبارت‌اند از: دایی‌ها، مردها، دروپیک‌ها و ساگارتی‌ها. از خاندان‌های نام‌برده، سه خاندان نخست بر خاندان‌های دیگر، برتری داشته‌اند و دیگران پیرو آنها بوده‌اند.

بر اساس بن‌مایه‌های یونانی در سرزمین کمنداندازان ساگارتی (زاکروتی، ساگرتی) (همان استان کرمانشاه کنونی) مادی‌های ساگارتی می‌زیسته‌اند که گونه? بابلی - یونانی شده نام خود یعنی زاگرس (زاکروتی، ساگرتی) را به کوهستان باختر فلات ایران داده‌اند. نام همین خاندان است که در پیوند خاندان‌های پارس نیز باشنده (موجود) است و خط پیوند خونی خاندان‌های ماد و پارس از سرچشمه? همین خاندان ساگارتی‌ها (زاکروتی، ساگرتی) است. خاندان پارس پیش از حرکت به سوی جنوب، دورانی دراز را در سرزمین‌های ماد می‌زیستند و بعدها با ناتوانی دولت ایلام، نفوذ خاندان‌های پارس به خوزستان و بخش‌های مرکزی فلات ایران گسترش یافت و رو به جنوب رفته‌اند.

بر اساس نوشته‌های هرودوت، هخامنشیان از خاندان پاسارگادیان بوده‌اند که در پارس جای داشته‌اند و سر دودمان آنها هخامنش بوده‌است. پس از نابودی دولت ایلامیان به دست آشور بنی پال، چون سرزمین ایلام ناتوان شده بود، پارسی‌ها از دشمنی‌های آشوری‌ها و مادی‌ها استفاده کرده و انزان یا انشان را گرفتند.

این رخداد تاریخی در زمان چیش‌پش دوم روی داده‌است. با توجه به بیانیه کوروش بزرگ در بابل، می‌بینیم او نسب خود را به چیش‌پش دوم می‌رساند و او را شاه انزان می‌خواند.

پس از مرگ چیش‌پش، کشورش میان دو پسرش «آریارومنه»، پادشاه پارس و کوروش که بعدها عنوان پادشاه پارسوماش، به او داده شد، بخش گردید. چون در آن زمان کشور ماد در اوج پیشرفت بود و هووخشتره در آن فرمانروایی می‌کرد، دو کشور کوچک تازه، ناچار زیر فرمان پیروز نینوا بودند. کمبوجیه فرزند کوروش یکم، دو کشور نام‌برده را زیر فرمانروایی یگانه‌ای در آورد و پایتخت خود را از انزان به پاسارگاد منتقل کرد.کوروش بزرگ ترین پادشاه هخامنشی است.

 

 

 

 

شاهنشاهان هخامنشی

 

کتیبه‌ طلایی پی‌بنای کاخ آپادانا تخت جمشید

مهم‌ترین سنگ‌نوشته هخامنشی از دید تاریخی و نیز بلندترین آنها، سنگ‌نبشته بیستون بر دیواره کوه بیستون است. سنگ‌نوشته بیستون بسیاری از رویدادها و کارهای داریوش یکم را در نخستین سال‌های فرمانروایی‌اش که سخت‌ترین سال‌های پادشاهی وی نیز بود، به گونه‌ای دقیق بازگو می‌کند. این سنگ‌نوشته عناصر تاریخی کافی برای بازسازی تاریخ هخامنشیان را داراست.

به درستی که با باشندگی (وجود) فراوانی بن‌مایه‌های میان‌رودانی، مصری، یونانی و لاتین نمی‌توان با تکیه بر آنها تبارشناسی درستی از خاندان هخامنشی، از هخامنش تا داریوش را به دست آورد. برای همین نوشتار سنگ‌نوشته بیستون زمان مناسبی را در اختیار تاریخ‌نگار می‌گذارد که در آن شاه شاهان، نوشته بلند خود را با تایید دوباره? خویشاوندی‌ش با خاندان شاهنشاهی پارسیان آغاز می‌کند و به آرامی پیشینیان خود را نام می‌برد: ویشتاسپ، آرشام، آریارمنه، چیش‌پش و هخامنش. این تبارشناسی به شوندهای (دلایل) گوناگون زمان‌های درازی نادرست دانسته شده بود. زیرا در این سیاهه (فهرست) نام دو نفر از شاهان هخامنشی که پیش از داریوش فرمانروایی می‌کردند، یعنی کوروش بزرگ و کمبوجیه یکم به چشم نمی‌خورد.

همین جریان موجب شده‌است که مفسران سنگ‌نوشته نسبت به نوشتارهای سنگ‌نوشته داریوش با شک و دو دلی نگاه کنند و او را غاصب پادشاهی هخامنشیان بدانند که با نوشتن این سنگ‌نوشته تلاش داشته‌است برای مشروعیت بخشیدن به پادشاهی خود از نگاه آیندگان، تبارنامه‌ی خود را دست‌کاری کند.

بر اساس نوشته‌های هرودوت، گل‌نوشته? نبونید، پادشاه بابل، بیانیه? کورش بزرگ (استوانه کورشکتیبه بیستون داریوش یکم، و سنگ‌نوشته‌های اردشیر دوم و اردشیر سوم هخامنشی، ترتیب شاهان این دودمان تا داریوش یکم، چنین بوده‌است: (لازم به گفتن است درستی این جدول از هخامنش تا کوروش بزرگ جای تردید است).



  



نوشته شده در تاریخ 90/2/3 ساعت 4:42 ع توسط عرفان


یه ضرب المثلی هست که میگه :

پشت هر مرد موفق یک پارتی کلفت هستش !

.

.

.

قابل توجه بعضی ها

بسیاری از «من هم دوستت دارم» ها

نتیجه رودربایستی ای هستند که «دوستت دارم» ها

ایجاد می کنند ، جدی نگیرید !

.

.

.

غضنفر لامپ دستشوئیش میسوزه

میگه وای بدبخت شدیم

دیگه باید از حفظ بری نیم !

.

.

.

موضوع انشا غضنفر اینا :

تا به حال احساس غیر قابل توصیفی داشته اید؟

آن را توصیف کنید !

 

 

 

 

دوست عزیز بیائیم در سال جدید از گناه دوری کنیم و

از فرستادن اس ام اس های توهین آمیز به یکدیگر بپرهیزیم

خاک تو سر هرکی توجه نکنه !
سال جدید با ?? برجش تو حلق هرکی توجه نکنه !

.

.

.

فخر فروشی در سال ?? !

دیشب نون سنگک خوردیم با پنیر

تازه لامپامون هم روشن بود !

.

.

.

یه چیزی میگن حساس نشیا !؟

برای اینکه اومدی سمت گوشی دست خالی برنگردی

“صلوات” !

.

.

.

خدای عزیزم

آنچه در سال جدید میخواهم یک حساب بانکی چاق و چله و یه هیکل باریک است

لطفا این دو را مثل سال قبل ، با هم اشتباه نگیر !

آمین !

 

                                

 

 

به یارو میکن شغلت چیه ؟

گفت والا تا دیروز شر خر بودم

اما از اول امسال جهادگر اقتصادی !!!

.
.
.

قبلنا باباها ? تا دختر شوهر می دادن همشون هم خوشبخت می شدند

..

الان: یه دختر را ? بار شوهر میدن آخرش برمی گرده خونه باباش

والاااااااا

 

 

 

            در خواب بدیدم ? دختر لاغر ، ? پسر چاق را خوردند !

تعبیر : قحطی شوهر در راه است !

.

.

.

خدا شونه هامون رو فقط برای اینکه کوله بار غممون رو روش بذاریم نیافریده

آفریده که بعضی وقتها بندازیشمون بالا و بگیم :

به من چه !”

.

.

.

یا رب ز کرم جزای نیکی بفرست

ماشین و آپارتمان شیکی بفرست

من میل به تک خوری ندارم، لطفا”

از این دم بخت ها شریکی بفرست

.

.

.

چشماتو نگاه کردم تمام آفرینش خدا رو توش دیدم

لوس نشو تو چشات خودمو دیدم !

.

.

.

( د U     سT     د A     ر M     )

مدل جدیدش هست !

قبلیا خیلی تکراری شده بود !

 

 

 

 

 

 

            مثل ایرانسل خرابتم

مثل ??? همراهتم

مثل ??? رفیق با کلاستم !

.
.
.

دوست دارم شمع باشم دردل شبها بسوزم

گر تو هم با من نسوزی من خودم تنها بسوزم

قبض برقم آمده دیشب ، فیوزم را پرانده

حال دانستی چرا تصمیم دارم تا بسوزم؟

.
.
.

چشماتو نگاه کردم تمام آفرینش خدا رو توش دیدم،.

.

. لوس نشو تو چشات خودمو دیدم!

.
.
.

آیا میدانید این زوج‌های عاشقی که روی ریل قطار و به سمت غروب خورشید قدم می‌زنند، یا تا حالا قطار سوار نشده اند یا اگه سوار شده اند دستشویی نرفته اند یا اگه دستشویی رفته اند به سیستم دفع فاضلاب قطار دقت نکرده اند؟

.
.
.

وقتی به هیچ دردی نخوری، دردا بیشتر بهت میخورن.

.
.
.

غضنفر روشنفکر میشه پشه ها دور سرش جمع میشن
.
.
.

به به چه عجب

مشتــــــااااق اس ام اس …!
.
.
. طرح تشویق ارسال پیامک



  



نوشته شده در تاریخ 90/2/1 ساعت 5:8 ع توسط عرفان


 

 


 


 گزارشی از تولد نخستین حیوان شبیه‌سازی شده در ایران
15م مرداد 1385 @ 14:56 - بازدید:4379

محققین پژوهشکده رویان وابسته به جهاد دانشگاهی در ادامه تلاش خود در زمینه همانندسازی (کلونینگ) توانستند گامی دیگر در نیل به اهداف خود در این زمینه بردارند.

این گوسفند شبیه‌سازی شده در پایگاه تحقیقاتی رویان اصفهان متولد شد اما به علت عوارض زایمانی ، نتوانست ادامه حیات دهد.

بنابر اعلام پژوهشکده رویان ،شامگاه چهارشنبه یازدهم مردادماه نخستین گوسفند همانندسازی شده کشور که جنین آن از طریق انتقال هسته یک سلول بالغ از غضروف گوش گوسفند به دورن تخمک بدون هسته گوسفند دیگری بدست آمده بود در پایگاه تحقیقاتی اصفهان متولد شد.

این گوسفند شبیه‌سازی شده متاسفانه علیرغم تلاشهای دامپزشکی فراوانی که صورت گرفت زنده نماند.

وقوع چنین مشکلی معمولا در روش کلونینگ دور از انتظار نیست و سایر مراکز تحقیقاتی جهان نیز با آن روبرو هستند.

آنچه مسلم است در ? ?ماهه اول انتقال جنین شبیه‌سازی شده به گوسفند حدود ? ??درصد ،در دوماهه دوم بین ? ??تا?         ??درصد ودر نهایت بیش از ? ??درصد احتمال سقط وجود دارد.

طبق آمار و استانداردهای جهانی تنها حدود ? ?تا?         ?درصد جنین‌های شبیه‌سازی شده با موفقیت متولد می‌شوند.

پژوهشکده رویان اعلام داشته است که در حال حاضر گوسفندان حامله دیگری را که به همین روش باردار شده‌اند در اختیار دارد که در آینده‌ای نزدیک خبرهای خوشی را در ارتباط با زایمان آنها اعلام خواهد کرد.

این پژوهشکده اعلام آمادگی نموده که می‌تواند نمونه‌های لازم را جهت بررسی‌های بیشتر در اختیار سایر مراکز تحقیقاتی داخل و خارج کشور قرار دهد.

آزمایشهای مولکولی بر اساس مارکرهای ? STRموید صحت انجام همانندسازی بوده است.

در شبیه‌سازی گوسفند دو بحث وجود دارد ،به دست آوردن تکنیک شبیه‌سازی یکی از این مباحث است که پژوهشگران پژوهشکده رویان جهاد دانشگاهی کاملا از لحاظ علمی این تکنیک را در دست دارند.

هم‌اکنون تکنیک خارج کردن هسته سلول و انتقال آن به داخل تخمک در پژوهشکده رویان به طور علمی انجام می‌شود.

بارور شدن گوسفند و تولد گوسفند شبیه‌سازی شده دومین بحث در شبیه‌سازی گوسفند است که هم‌اکنون دانشمندان ایرانی طبق قوانین علمی روز دنیا این کار را انجام می‌دهند.

دکتر “حسین ایمانی” عضو هیات علمی پژوهشکده رویان در این زمینه می گوید: برای اثبات حاملگی گوسفندان از روشهای خاصی از جمله سونوگرافی استفاده می‌شود تا علاوه بر اثبات حاملگی آنها از وضعیت رشد و سلامت جنین شبیه‌سازی شده نیز مطلع شد.

وی گفت: با توجه به اینکه میزان سقط در مورد جنین‌های شبیه‌سازی شده فوق‌العاده زیاد است به منظور آگاهی از وضعیت جنین‌های شبیه‌سازی شده عمل سونوگرافی را در مراحل مختلفی تکرار می‌کنیم.

دکتر ایمانی تصریح کرد:در مورد تکنولوژی همانندسازی گوسفند علاوه بر کشور ایران در حدود هشت کشور دیگر نیز عمل همانندسازی “گوسفند” در حال انجام است.

وی در خصوص نحوه عمل همانندسازی گفت:در این عمل یک سلول غیر جنسی که حاوی کروموزوم‌های کامل است در داخل سلول جنسی ماده که هسته آن جدا شده است قرار می‌گیرد و به گوسفند ماده میزبان منتقل می‌شود.

دکتر ایمانی تصریح کرد:در طرح همانندسازی گوسفند که در پژوهشکده رویان انجام شده است سلول غیر جنسی از گوش گوسفندی که قرار است شبیه سازی شود پس از جداسازی هسته آن در داخل سلول جنسی ماده قرار گرفت و به داخل رحم گوسفند انتقال داده شد.

عضو هیات علمی پژوهشکده رویان اظهار داشت:طرح همانندسازی بر روی گونه های مختلف حیوانات قابل انجام است ولی آنچه که اکنون در ایران در حال انجام است شبیه‌سازی “گوسفند ” و “گاو” است.

دکتر “مهدی وژگانی” دانشیار دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران نیز در گفت و گو با خبرنگار علمی ایرنا در این‌باره گفت:با استفاده از روش سونوگرافی با دقت ? ??تا? ???درصد می‌توان به اثبات آبستنی دام پی برد.

وی افزود:با استفاده از روش سونوگرافی علاوه بر اثبات آبستنی در گوسفند می‌توان به میزان رشد جنین شبیه‌سازی شده نیز پی برد و در مواردی هم که پیش بینی می‌شود جنین شبیه‌سازی شده به محله زایش نخواهد رسد از قبل با استفاده از سونوگرافی می‌توان به این امر پی برد.

وی با بیان اینکه در بحث “کلونینگ” میزان سقط بسیار بالا است افزود:
اختلالات قلبی و عروقی و همچنین اختلالات مربوط به جفت که در جنین‌های شبیه سازی شده وجود دارد از عمده‌ترین علت‌هایی است که باعث می‌شود جنین‌های شبیه‌سازی شده تا قبل از زمان زایش از بین بروند.

دکتر وژگانی تصریح کرد:در روش همانندسازی گوسفند که جنین شبیه‌سازی شده به گوسفند میزبان انتقال داده می‌شود هیچ گونه خطری برای گوسفند میزبان حتی در مواردی که جنین سقط شود وجود ندارد.

مدیریت طرح تحقیقاتی همانندسازی گوسفند در ایران به عهده مرحوم دکتر “سعید کاظمی آشتیانی” رییس پژوهشکده رویان بود که چندی قبل درگذشت.

 

  

 

 


 


 آتشفشان “میراپی” بار دیگر فعال شد
22م تیر 1385 @ 18:30 - بازدید:2578

کوه آتشفشانی میراپی پس از کاهش وضعیت هشدار آن در روز چهارشنبه، بار دیگر بیرون دادن توده‌های گاز و ابرهای داغ را ازسر گرفت.

به گزارش روز پنجشنبه خبرگزاری اندونزی (آنتارا)، “هرو” از مرکز مراقبت فعالیت کوه واقع در “کلیورانگ” از ناحیه سلیمان در جاوه مرکزی گفت: توده های گاز و ابرهای داغ تا شعاع یک کیلومتری از دهانه میراپی را پوشانده است.

یکی از عوامل در نظر گرفته شده در تقلیل وضعیت هشدار میراپی این بود که این کوه آتشفشانی از تاریخ ? ??ژوئن (? ??خرداد) توده ابرهای داغ بیرون نداده و در طی این مدت نیز فعالیت آتشفشانی آن همواره رو به کاهش بوده است.

دانشمندان اندونزیایی روز چهارشنبه سطح وضعیت هشدار را در اغلب دامنه‌های کوه میراپی تقلیل دادند.

“سوباندریو” سرپرست مرکز آتشفشان شناسی استان “یوگیکارتا” واقع در جاوه مرکزی گفته بود: وضعیت هشدار تمام دامنه‌ها بجز دامنه جنوبی کوه یک سطح کاهش داده شده، اما دامنه جنوبی همچنان در بالاترین وضعیت هشدار یعنی کد قرمز قرار خواهد داشت.

کوه میراپی از زمان افزایش فعالیت آتشفشانی خود در تاریخ ? ??ماه مه (? ??اردیبهشت) در بالاترین وضعیت هشدار آتشفشانی قرار گرفت و دانشمندان نگران یک فوران قریب الوقوع بودند.

ماه گذشته دو نفر از اهالی دامنه‌های کوه در داخل یک انبار و در زیر انبوهی از بقایای آتشفشانی که توسط ابرهای داغ و سوزان بر روی دامنه‌های کوه پاشیده می‌شد، جان باختند.

با تشدید فعالیت میراپی در ماههای اخیر ???هزار نفر از ساکنان دامنه‌های آن منازل خود را ترک کردند که اکثر آنها هم‌اکنون به محل زندگی خود بازگشتند.

پیش از این مسوولان وزارت کشاورزی اندونزی اعلام کردند که فوران خاکستر داغ از میراپی در طول ماههای اخیر هزاران هکتار از محصولات کشاورزی این منطقه را نابود کرد.

سخنگوی دفتر کشاورزی استان جاوه مرکزی گفت: خاکسترهای سوزان منتشر شده توسط میراپی در ماههای اخیر مجموعا محصول سه‌هزار و ? ??هکتار از زمین‌های زراعی نواحی “ماگه لنگ”، “بویولالی” و ” کلاتن” در استان جاوه مرکزی را نابود کرد.

“ایمان بوریانتو” افزود: بیشترین خسارت مربوط به ناحیه ماگه لنگ بوده که یک هزار و ? ???هکتار از زمینهای زراعی آن با محصولات متنوعی چون برنج، ذرت، سیب زمینی و سبزیجات نابود شد که دارای ارزشی معادل ? ??/?میلیارد روپیه بوده است.

وی همچنین زمین‌های زراعی آسیب دیده در نواحی بویولالی و کلاتن را به ترتیب ? ???و ? ???هکتار و ضرر ناشی از آن را ? ?/?و ? ?/??میلیارد روپیه اعلام کرد.

پیش از این ، ساکنان دامنه‌ها و نواحی اطراف کوه آتشفشانی میراپی مجبور به فروش احشام خود شده بودند.

فروش اجباری حیوانات بدلیل ریزش باران خاکستر بر منطقه و عدم امکان تهیه آب و غذا برای آنان اعلام شد.

روستاییان ساکن دامنه‌های میراپی بخاطر نگرانی از تلف شدن حیوانات اهلی، مجبور شدند احشام خود را زیر قیمت به دلالان و تجار محلی بفروشند.

میراپی یکی از ? ???کوه آتشفشان فعال اندونزی است که بر روی “حلقه آتش” قرار دارد.

این حلقه شامل یک سری از گسلها و شکست‌های پوسته زمین است که از نیمکره غربی تا ژاپن امتداد دارد.

آخرین فوران میراپی در سال ? ????میلادی با ایجاد ابرهای سوزانی همراه بود که منجر به مرگ ? ??نفر شد.

همچنین در فوران سال ? ????این کوه آتشفشانی، یکهزار و?         ???نفر کشته شدند



  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ